در ابتدای هزاره سوم میلادی، فرایند تغییر و تحول مستمر و پرشتاب از عمدهترین جریانهای حاکم بر حیات بشر و مهمترین مشخصات آن است و فرایند کارآفرینی و خلاقیت که اساس و بسترساز تغییر و تحول و دگرگونی است، در این خصوص نقش بنیادین و تعیین کننده دارد. افراد، سازمانها و جوامعی که نتوانند خود را با این تحولات پرشتاب همگام کنند دچار سکون شده و سرانجام دچار اضمحلال میشوند. در این دریای پرتلاطم، افرادی بر موجها سوار بوده و در زمانی که همگان بر هرج و مرج، نابسامانی، تناقض و عدم تعادل اذعان دارند، به دنبال فرصتی هستند تا بتوانند با ارایه محصول یا خدمت جدید به جامعه، تعادل را برقرار کرده و اوضاع را سامان بخشند و ارزشی از خود بر جای گذارند. این افراد سبب میشوند سازمانی از سازمان دیگر پیشی بگیرد و کشوری از کشورهای دیگر پیشرفتهای بارزتری داشته باشد.
تلاش صاحبنظران و متخصصان همواره این بوده که برای سازمانها، شرایط و بستری فراهم کنند که زمینه حاکمیت فناوری، خلاقیت و نوآوری در آنها مناسبتر و مستعدتر شود و بتوانند هر چه بیشتر و بهتر از رویدادها و دگرگونیها بهرهمند شوند و حتی آنها را به وجود آورند. بسیاری از دانشمندان در پی آن بودهاند تا وجه تمایز این افراد که محور توسعه اقتصادی بودهاند و «کارآفرین» خوانده میشوند را از دیگر افراد جامعه به دست آورند. همین امر سبب به وجود آمدن علم کارآفرینی شد که در آن رویکرد رفتاری و ویژگیهای شخصیتشناسی و جامعهشناسی مورد بررسی قرار میگیرد.
توسعه کارآفرینی فرایندی پیچیده، بلندمدت و فراگیر است که نقش بسزایی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها دارد؛ بهطوری که به استراتژیکترین و مهمترین ابزار توسعه اقتصادی جوامع پیشرفته تبدیل شده است. به همین دلیل گرایش به کارآفرینی در سراسر دنیا افزایش یافته است. برای مثال در هند برای توسعه کارآفرینی، سازمان ملی کارآفرینی و توسعه کسبوکارهای کوچک و در مالزی، وزارت توسعه کارآفرینی ایجاد شده است. سایر کشورهای آسیایی نیز برای توسعه کارآفرینی، علاوه بر کمکهای مالی و حقوقی، به ایجاد و گسترش زمینههای قانونی آن پرداختهاند. (5)(1)